سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بترسید بترسید که خدا چنان پرده بر بنده گستریده که گویى او را آمرزیده . [نهج البلاغه]
کلبه انتظار

پیر مرد روستا زاده ای بود که یک پسر و یک اسب داشت. روزی اسب پیرمرد فرار کرد، همه همسایه ها برای دلداری به خانه پیر مرد آمدند و گفتند:عجب شانس بدی آوردی که اسبت فرارکرد!

روستا زاده پیر جواب داد: از کجا میدانید که این از خوش شانسی من بوده یا از بد شانسی ام؟ همسایه ها با تعجب جواب دادن: خوب معلومه که این از بد شانسیه!

هنوز یک هفته از این ماجرا نگذشته بود که اسب پیر مرد به همراه بیست اسب وحشی به خانه برگشت. این بار همسایه ها برای تبریک نزد پیرمرد آمدند: عجب اقبال بلندی داشتی که اسبت به همراه بیست اسب دیگر به خانه بر گشت!

پیر مرد بار دیگر در جواب گفت: از کجا میدانید که این از خوش شانسی من بوده یا از بد شانسی ام؟ فردای آن روز پسر پیرمرد در میان اسب های وحشی، زمین خورد و پایش شکست. همسایه ها بار دیگر آمدند: عجب شانس بدی! وکشاورز پیر گفت: از کجا میدانید که این از خوش شانسی من بوده یا از بد شانسی ام؟ وچند تا از همسایه ها با عصبانیت گفتند: خب معلومه که از بد شانسیه تو بوده پیرمرد کودن!

چند روز بعد نیروهای دولتی برای سربازگیری از راه رسیدند و تمام جوانان سالم را برای جنگ در سرزمینی دوردست با خود بردند. پسر کشاورز پیر به خاطر پای شکسته اش از اعزام، معاف شد.

همسایه ها بار دیگر برای تبریک به خانه پیرمرد رفتند: عجب شانسی آوردی که پسرت معاف شد! و کشاورز پیر گفت: از کجا میدانید که…؟



کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط زهرا 92/7/3:: 4:18 عصر     |     () نظر


http://sore.blogsky.com



کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط زهرا 92/7/3:: 3:59 عصر     |     () نظر

خورشید بتابد یا نتابد،

ماه باشد یا نباشد،

شب و روز من یکی شده ،

فرقی ندارد برایم ،

همه چیز برایم رویا شده ،

عشق تو برایم آرزو شده ،

به رویا وآرزو کاری ندارم ،

حقیقت این است که

دوستت دارم!

http://www.zirmizi.com/wp-content/uploads/2012/05/ghamgin-sms.jpg                     

به همان قدر که چشم تو پر از زیبایی است ،

بی تو دنیای من ای دوست پر از “تنهایی” است،

امان از دلی که دلبر ندارد




کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط زهرا 92/7/3:: 3:45 عصر     |     () نظر

بــــی بــــــــی جان....

از شما خیلی دورم

ولی این دل همیشه با یاد شماست...

گفته اند جای گــنج در ویرانه هاست،راســــــــت گفتند

چون وجــــودت در دل ویــران ماست....




کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط زهرا 92/7/3:: 3:26 عصر     |     () نظر

 

تنهایی سخته ولی ن سخت تر از فراموش کردن تنهایی را دوس دارم  چون برای

 

داشتنش

 

نیاز ب هیچ بنی بشری ندارم

 

 

             

 

رفتم بقالی ماست بخرم ، بقاله گفت : دیویسی داری ؟

 

منم دست کردم تو جیبم یه آدامس بهش دادم و گفتم : امروز روز انتقامه

 

 

 

 

گروه اینترنتی مرداب

 

 

فرقـے نمـے کند !!

بگویم و بدانـے ...!

یا ...

نگویم و بدانـے..!

فاصله دورت نمی کند ...!!!

در خوب ترین جاے جهان جا دارے ...!

جایـے که دست هیچ کسـے به تو نمـے رسد.:
دلــــــــــــــم.....!!!

 

 



کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط زهرا 92/7/3:: 3:8 عصر     |     () نظر
<   <<   71   72   73   74   75   >>   >