سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ساکت می گردد تا سلامت بماند و می پرسد تا بفهمد . [امام علی علیه السلام ـ در توصیف مؤمن ـ]
کلبه انتظار

تو فکر چشاتم چه رویای خیسی تو هم داری از چشم من مینویسی




برات یادگاری فقط اشک اوردم نیگاه کن چقدر حق بارونو خوردم



توکه تا ابد رو دلم پا گذاشتی رو اسمم چرا اسمتو جا گذاشتی

روی دستای بارون باید سر بزارم فدای سرت من که حرفی ندارم


دیگه خو گرفتیم با این چشم به راهی


من و آیینه و ساعت و تنگ ماهی


فدای سرت از دلم دل بریدی


اگه رو به روت بودم اما ندیدی


توکه تا ابد رو دلم پا گذاشتی رو اسمم چرا اسمتو جا گذاشتی

روی دستای بارون باید سر بزارم فدای سرت من که حرفی ندارم



تو فکر چشاتم چه رویای خیسی تو هم داری از چشم من مینویسی



برات یادگاری فقط اشک اوردم نیگاه کن چقدر حق بارونو خوردم

دانلــــــــــــود




کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط زهرا 92/7/2:: 5:9 عصر     |     () نظر


به سگ استخون میدی بهت دم تکون میده دورت میگرده.....

من به تو دلــــم را داده بودم لعنتـــــــــــی.....؟


http://8pic.ir/images/13214037006685591101.gif

حیـــف این دلـــم نبود؟؟؟؟بیچاره دلم.....




کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط زهرا 92/7/2:: 4:55 عصر     |     () نظر

تا کریسمس چند روز بیشتر نمانده بود و جنب و جوش مردم برای خرید هدیه کریسمس روز به روز بیشتر میشد. من هم به فروشکاه رفته بودم و برای پرداخت پول هدایایی که خریده بودم ، در صف صندوق ایستاده بودم. جلوی من دو بچه کوچک ، پسری 5ساله  و دختری کوچکتر ایستاده بودند . پسرک لباس مندرسی بر تن داشت ، کفش هایش پاره بود و چند اسکناس را در دستهایش میفشرد. لباس های دخترک هم دست کمی از مال برادرش نداشت ولی یک جفت کفش نو در دست داشت. وقتی به صندوق رسیدیم، دخترک آهسته کفش ها را روی پیشخوان گذاشت. چنان رفتار میکرد که انگار گنجینه ای پر ارزش را در دست دارد. صندوق دار قیمت کفش ها را گفت : 6 دلار.

پسرک پولهایش را روی پیشخوان ریخت و انها را شمرد: 3 دلار و 15 سنت. بعد رو به خواهرش کرد و گفت: فکر کنم باید کفش ها را بگذاری سر جایش .... دختر با شنیدن این حرف  به شدت بغض کرد  و با گریه گفت : نه ! نه ! پس با مامان تو بهشت با چی راه بره ؟

پسرک جواب داد : گریه نکن ، شاید فردا بتوانیم پول کفش ها را در بیاوریم.

من که شاهد ماجرا بودم ، به سرعت 3 دلار از کیفم بیرون اوردم و به صندوقدار دادم.  دخترک دو بازوی کوچکش را دور من حلقه کرد و با شادی گفت: متشکرم خانم ..... متشکرم خانم

به طرفش خم شدم و پرسیدم: منظورت چی بود که گفتی پس مامان تو بهشت با چی راه بره؟

پسرک جواب داد: مامان خیلی مریض است و بابا گفته که ممکنه قبل از عید کریسمس به بهشت بره؟

دخترک ادامه داد: معلم ما گفته که رنگ خیابان های بهشت طلایی است ، به نظر شما اگه مامان با این کفشهای طلایی تو خیابون های بهشت قدم بزنه ، خوشگل نمیشه ؟

چشمان پر از اشک شد و در حالی که به چشمان دخترک نگاه میکردم، گفتم : چرا عزیزم ، حق با توست ، مطمئنم که مامان شما با این کفشها تو بهشت  خیلی قشنگ میشه...........

هلن کلر :

قشنگترین چیزهای دنیا نه قابل دیدن و نه حتی قابل لمس کردن هستند. بلکه باید آنها را با قلب خود حس کنید.




کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط زهرا 92/7/2:: 4:36 عصر     |     () نظر

تورا چه به فرهاد

یک فرهاد است و یک بیستون عاشقی

تو همین یک وجب دیواره فصله را بردار

من باورت میکنم




کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط زهرا 92/7/2:: 4:24 عصر     |     () نظر

نشست کاربردی و تخصصی "بازاریابی محصولات نانو" از سری نشست‌های مجمع اقتصاد فناوری نانو خواهد بود که روز پنج شنبه 11 مهرماه در مرکز همایش‌های بین المللی صدا و سیما برگزار خواهد شد.

در این نشست، موضوعات ذیل به‌وسیله? پنج نفر از مدیران عامل شرکت‌های با سابقه در حوزه فناوری نانو و سایر حوزه‌های محصولات دانش بنیان ارائه می‌گردد: 

• بررسی تجربیات صادرات محصولات دانش بنیان
• بررسی نقش شرکت‌های پخش رسمی و فروشگاه‌های بزرگ در توزیع محصولات نانویی
• بررسی تجربیات استفاده از نمایندگی‌های استانی برای افزایش فروش محصولات نانویی در استان‌ها 
• بررسی نقش نظرات مشتریان در‌شناسایی راه‌های افزایش و تثبیت فروش محصولات نانویی 

فهرست سخنرانان و موضوعات نشست به شرح زیر است:




کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط زهرا 92/7/2:: 4:12 عصر     |     () نظر
<   <<   76   77   78   79   80   >>   >