سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خدای سبحان آدم را در خانه ای سکونت داد که وسائل زندگی اش فراوان [امام علی علیه السلام]
کلبه انتظار

به رهبران سیاسی هزاره دخیل در انتخابات ریاست جمهوری 1393

 

  

علی هزاره

 

سلام علیکم

به عنوان عضوی از جامعه، عملکرد شما در جریان تعیین تیمهای کاندیداتوری سوالات بسیاری را برای من خلق کرده است که امیدوارم به آن پاسخ گو باشد.

آنچه که پیش از انتخابات مسلم است، رئیس جمهور آینده یک هزاره ، تاجیک و ازبک نیست.

دلیل آنرا اینگونه درک کرده ام که شما مصلحت دانسته اید که اینگونه باشد. یعنی که از بین شما کسی کاندید نشود.

 

سوال اول من این است؛ 

در دو دوره گذشته از ریاست جمهوری، آیا پست معاونیت دوم ریاست جمهوری توانست ممثل اراده ها و برآورنده خواسته های مردمی که به شما اعتماد کردند باشد؟

به طور مثال چند ولسوالی ولایت شد و یا پای هجوم سالانه و موسمی کوچی ها از ملک هزاره برچیده شد؟ و یا تناسب قومیتی در ادارات رعایت شد؟ و یا وزرای مورد نظرتان موفق به اخذ رای اعتماد از جناح حامی دولت در کابینه شدند؟ و ده هها سوال بی جواب دیگر.

 

به راستی کدامین نفع برای ملت من در داشتن این پست لعنتی و منحوس معاونیت دوم نهفته است؟ شما می دانید که این پست از بیکاره ترین پستهای تعریف شده در کادر کابینه است و اوج کمالش ریاست کمیسیون عالی دولتی مبارزه با حوادث است.

 

و سوال دوم و مهم من درباره اثری است که از این عمل شما برجای میماند؛

واقعن شما سیاستمدارنما ها فکر کرده اید که برای بقای چوکی خود، فردای کودکان مارا چگونه قربانی میکنید؟

ترس از دست دادن چه چیزی شما را خصی کرده که جرات کاندید شدن را نداشتید؟

به چه حقی و بر کدام منطق بر جامعه می قبولانید که ریاست جمهوری پست میراثی یک قوم است؟ این قانون نانوشته را چرا به ما تحمیل میکنید؟

چرا با بازیهای احمقانه مثلن سیاسی تان عزت و افتخار اقوام را سرکوب میکنید؟

بله این حقیقت دارد که شما خام ماندگان عرصه سیاست، شان و درک و فهم رئیس جمهور بودن را ندارید ولی هیچگاه به حرکتهای سیاسی و مدنی جوان و قابل اتکا اجازه رشد هم ندادید تا نشاید که کسی چوکی گگ تان را بلرزاند.

 

شما به فرزندانمان یاد میدهید که حق رئیس جمهمور شدن را ندارند، شأنش را ندارند، سوادش را ندارند.فرزندان من با رفتار خفت بار شما می آموزند که بله همان شهروند درجه دو بودن امتیازی است که برادر بزرگتر برای ما قائل شده و باید شکرگزارش باشیم.

 

به بهای چهار روز بقای سیاسی تان ملتم را قربانی قانون نانوشته ای می کنید که تا دهها سال، طعم تلخ  رنج بردگی اش به زیر دندان فرزندانم با فشار بر هر لقمه ای بدود.

شما به فرزندانمان می آموزید که باید درجه دو بود و مثل .... به آن چسپید و رهایش نکرد.

شما به فرزندانمان می آموزید که به همه چیز به عنوان فیصدهای تعیین شده قومی بنگرند و هیچگاه به شایستگی و توانمندی باور نداشته باشند.

 

یکی تان به جناب اشرف غنی که قبائل تحت امرش هر سال خون برادرانم را بهسود میمکند ، چسپیده اید و شوربختانه خصی ترین دانشمند مردم مرا که افتخارش تبری جستن از خدمت به مردمش و تمثیل نمایندگی شان در چوکات رعایت تناسب قومی در کادر اردارات دولتی است، به عنوان معاون دومش معرفی کردید و دیگری  چون دست نیافت قهر کرد و به گوشه ای خزید و دیگرش دلخوش، غنوده در آغوش عبدالله....  برای این کرسی گگ  معاونت دوم .

 

با هم در افتادید و متحد ترین مردم را که رای شان وزنه انتخاب و چرخش قدرت بود پاره پاره کردید. امروز مردم شریف ازبک با درایتشان برای دستیابی به آنچه که حقشان است خواهند رزمید و حتی اگر کاندیدشان شکست بخورد باز هم برنده اند، زیرا آنها ثابت خواهند کرد که 10 درصد متحد شان صد بار از بیست و چند درصد صد پارچه تو قوی تر و بهتر است و معادلات سیاسی را قدرتمندانه تر به هم میزند و یا تعیین میکند.

 

شما باخته اید، از همین حالا. فرق نمیکند کی رئیس جمهور شود، به هر حال شما باخته اید.چون به مردمتان ثابت کرده اید که در حد و اندازه و شأن یک رئیس جمهور نیستید و نمیتوانید باشید. حالا همه دانسته اند که رویایی که هر شب آن را دربسترتان به آغوش میکشید، نه سربلندی و اتحاد و آزادی برای مردمتان، که چوکی گگ بی خاصیت معاونت دوم ریاست جمهوری افغانستان است. مبارکتان

ولی من به فرزندانم تمام آنچه را که شما در این چند سال برما روا داشتید، قصه خواهم کرد تا دیگر به امثال شما دل نبندند.

 

شاید زمان آن رسیده است که بیشتر از منافعی که در ذهنمان، برای خود و خانواده و حلقه گرد خود تعریف میکنیم، منافعی را تعریف کنیم که کودکان دست و پای ترقیده ای که به پوستر های انتخاباتی شما در  قریه های دیکندی و غور و مالستان و جای جای ملک هزاره خیره مانده اند هم فکر کنید. شما ناخواسته و یا خواسته بت آن کودکان مظلوم میشوید و انتظار نداشته باشید که آرزو کنم که آنها دعا کنند که روزی چون شما بشوند.

با آرزوی توفیق و بیداری

علی هزاره 

پاریس 

                                       منبع :جمهوری سکوت




کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط زهرا 92/7/21:: 12:7 عصر     |     () نظر

هرچه هستی................باش

 

با توام ای لنگر تسکین!

ای تکان های دل!

ای آرامش ساحل

با توام

ای نور

ای منشور

ای تمام طیف های آبی

ای کبود ارغوانی

ای بنفشابی

با توام ای شور،ای دلشوره شیرین

با توام

ای شادی غمگین

با توام

ای غم

غم مبهم

ای نمی دانم

هرچه هستی باش

اما کاش.......

نه،جز اینم آرزویی نیست

هرچه هستی باش

اما باش



کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط زهرا 92/7/21:: 11:38 صبح     |     () نظر



سلام .آخداجون شکرت.ازت ممنونم.چه روزی بود.باورم نمی شد که آرزوهامو برآورده کردی.باورم نمیشد که امروز دستاشو گرفتم تودستم وبوسیدمش.خدا خودت می دونی که بعد چند سال طعم آرامش وچشییدم.خدای من،تو که انقدر هوامو داری،ازت می خوام که هیچ وقت منو ازش جدا نکنی.همه زندگیمه.ولی همش یه دلهره دارم واینم اینه که نمی دونم اونم دوسم داره یانه. نمیدونم.نمی دونم.خیلی دارم عذاب میبینم.خودت یه جور بهم یفهمون



کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط زهرا 92/7/21:: 11:3 صبح     |     () نظر

این خاله فهیمه هست مربی مهدمون. دوستای خوبی دارم و باهاشون توی مهد خوشحالم. اینم عکس بچه های کلاسمون



کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط زهرا 92/7/21:: 10:27 صبح     |     () نظر


اگر می بینی عاشق تو
هستم ، دیوانه تو هستم ، و تمام فکر و زندگی من تو شده ای
به
خدا بدان که این دست خودم نیست!

اگر میبینی چشمانم در بیشتر لحظه ها خیس است و دستانم
سرد است و اگر میبینی همه لحظه های دور از تو بودن اینهمه سخت و پر از غم و غصه است
بدان که این دست خودم نیست!

دست خودم نیست که همه لحظه ها تو را در جلو چشمانم میبینم
و به یاد تو می باشم.

دست خودم نیست که دوست دارم همیشه در کنارت باشم ، دستانت
را بگیرم ، بر

لبانت بوسه بزنم و تو را در آغوش خودم بگیرم!

به خدا دست خودم نیست که هر شب به آسمان نگاه می اندازم و
ستاره ای درخشان را میبینم و به یاد تو می افتم!

دست خودم نیست که هر سحرگاه به انتظارت مینشینم تا در آسمان دلم طلوعی دوباره داشته
باشی



کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط زهرا 92/7/21:: 9:56 صبح     |     () نظر
<   <<   31   32   33   34   35   >>   >