میترا یکی از بستگان دور ودوستان نزدیک من است.دندانپزشکی که چند سالی از من بزرگتر است.همسرش مهندس عمران است وباز نشسته. 22 سال قبل ،دختر دو سه ماه ای را از طریق پرورشگاه وطی مراحل قانونی ،به فرزندی پذیرفتند .این دختر بچه از کودکی بسیار لجباز بود ونرمش بیش از اندازه میترا اوضاع را خرابتر میکرد.
از سن 12 سالگی ،عاشق شدن این دختر شروع شده .با کمک معلمهای خصوصی که از اول ابتدایی داشته،با هزار مشکل دیپلم گرفته وبه برکت دانشگاهای متعدد وارد دانشگاه شده.اما بعد از گذشت 4 سال دو بار انتقالی گرفته ،چند ماهی با صرف هزینه سنگین در هندوستان وارد کلاسهای زبان شده وبی نتیجه رها کرده و دو باره به ایران برگشته.رفتارش در خانه بسیار آزار دهنده است.کلماتی مثل خفه شو وگمشو از حرفهای عادی ایشان نسبت به والدینش است.تا بحال به چندین روانشناس و مشاور و روانپزشک مراجعه کردهاند که بی فایده بوده.تشخیص بعضی بیش فعالی و عده دیگر ،اختلال شخصیت دو قطبی بوده وعده ای او را صرفا بی تربیت میدانند.بارها بخاطر رفتار تهدید آمیز وهل دادن وبیرون کردن والدینش با پلیس تماس گرفته اند.همینطور با اورژانس اجتمایی.حالا دوسه سال است دوست پسری پیدا کرده که اغلب وسایل شخصی مثل لب تاب و گوشی و زینت آلات را بخاط تامین مخارج ایشان فروخته و شبانه روزش را با این پسر میگذراند.والدینش تصمیم گرفته اند او را مجددا به بهزیستی تحویل دهند اما جواب درستی نگرفته اند ویکی از وکلا به آنها گفته که در اینصورت باید یک سوم اموالشان را به این دختر ببخشند که مبلغ قابل توجهی هست.وشاید منظور مهرنوش(دختر خوانده میترا ) هم همین باشدکه در مدت چند ماه این پول را مصرف کند ودو باره دردسری برای خانواده اش باشد. از روانشناسان و مشاوران حقوقی ووکلا تقاضا میکنم اگر راه حلی به نظرشان میرسد پیشنهاد بدهند.البته از خواندن نظر بقیه هم خوشحال میشوم.
کلمات کلیدی: